Русские видео

Сейчас в тренде

Иностранные видео


Скачать с ютуб جزئیات تلخ ترین و هولناک ترین پرونده های جنایی ایرانی | پرونده جنایی ایرانی в хорошем качестве

جزئیات تلخ ترین و هولناک ترین پرونده های جنایی ایرانی | پرونده جنایی ایرانی 3 месяца назад


Если кнопки скачивания не загрузились НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу страницы.
Спасибо за использование сервиса savevideohd.ru



جزئیات تلخ ترین و هولناک ترین پرونده های جنایی ایرانی | پرونده جنایی ایرانی

جزئیات تلخ ترین و هولناک ترین پرونده های جنایی ایرانی | پرونده جنایی ایرانی ۱۸ بهمنه ساله ۱۴۰۲ مردی به اسمه مجتبی پا تویه یکی از کلانتریایه جنوبه شهره تهران گذاشت و گم شدنه پسرش سامانو به مامورایه پلیس اطلاع داد این مرد میگفت پسرم ۲۴ سالش و سره کار میره دیروز عصر وقتی از سره کار اومد خونه خیلی با عجله لباساشو عوض کردو گفت میخواد دوباره بره بیرون ازش پرسیدم کجا میخوای بری ولی جوابه درستی بهم نداد بعدشم با عجله از خونه رفت بیرون فک نمیکردم چیزه مهمی باشه واسه همین خیلی پیگیرش نشدم تا اینکه دیدم ساعت ۱۲ شب شدو نیومد خونه شروع کردم بهش زنگ زدن ولی دیدم گوشیش خاموشه به شماره ی چنتا از دوستاش زنگ زدم ولی اونام میگفتن هیچ خبری از سامان ندارنو امروز هیچ قراری باهاش نداشتن نگرانی افتاده بود به جونم با اینکه اصلا دوست نداشتم مجبور شدم همون شبونه به نامزده سابقه سامان یعنی هلیام زنگ بزنم اونم میگفت هیچ خبری از سامان نداره داشتم از استرسو نگرانی داغون میشدم منو همسرم تا صب مثل مار به هم پیچیدیم ولی هیچ خبری از سامان نشد از صب که از خواب بیدار شدیم چنتا بیمارستانو سر زدیم به چنتا بیمارستانم زنگ زدیم ولی هیچ اثری از پسرمون نیستو انگار سامان آب شده رفته توو زمین بعده تموم شدنه گفته هایه پدره سامان پرونده ی مفقودی برایه سامان تشکیل شدو به اداره ی آگاهیه تهران ارسال شد پدره سامانم به اداره ی آگاهی رفت تا پیگره کاراش باشه با اطلاعاته نصفو نیمه ای که پدره سامان به مامورایه آگاهی داد تحقیقات برایه پیدا کردنه ردی از سامان شروع شد تویه اولین مرحله دستوره بررسیه خطه تلفنه سامان به اوپراتورایه تلفنه همراه ارسال شد تا هم مشخص بشه آخرین بار با کی در ارتباط بوده هم مشخص بشه آخرین با گوشیش از کجا آنتن گرفته تا وقتی جوابه این استعلام حاضر بشه هلیا نامزده سابقه سامان به اداره ی آگاهی دعوت شد تا هر اطلاعاتی که از سامان داره رو در اختیاره نیروهایه پلیس بذاره وقتی هلیا به اداره ی آگاهی رسید تحقیقات ازین دختره ۲۲ ساله شروع شد هلیا میگفت منو سامان حدوده ۴ ساله پیش باهم آشنا شدیم سامان هم دانشگاهیم بود اما ترم بالایی بود وقتی باهم دوست شدیم ۱ ساله بعد سامان درسش تموم شدو از دانشگاه رفت ولی دوستیمون همچنان سره جاش بودو همش باهم سره قرار بود بلخره این قرارایه عاشقانه باعث شد سامان بهم پیشنهاده ازدواج بده منم واقعا از سامان خوشم میومدو دوسش داشتم واسه همین قبول کردم تا بیاد خواستگاریم ساله دومه آشناییمون بود که سامان با خونوادش اومدن خواستگاریم همه چیز خیلی خوب پیش رفتو منو سامان باهم نامزد شدیم از وقتی نامزد کردیم اخلاقایه بده سامان بیشار از قبل خودشو نشون دادن سامان یه آدمه شکاک بود که تحملش واقعا سخت بود همش سره اینکه منو کنترل میکنه باهم مشکل داشتیم مدام سرش تویه گوشیه من بود اگرم بهش چیزی میگفتم یا اعتراضی میکردم دعوامون میشدو چن روز چن روز قهر میکرد هرموقع قهر میکردیم اصلا پیش قدم نمیشد برایه آشتی برایه همین با اینکه من مقصر نبودم مجبور بودم باز من برم منت کشی مجموع این اتفاقات باعث شد نسبت به سامان سرد بشمو بعد از ۱ سالو نیم نامزدی از سامان جدا بشم از وقتی جدا شدیم سامان بازم ولکن نبود همش برام مزاحمت ایجاد میکرد یا همش دمه خونمون بود یا دانشگاه دیگه از دستش کلافه شده بودم با پدرو مادرش تماس گرفتو موضوعو بهشون گفتم ازشون خواهش کردم تا جایی که میشه جلویه سامانو بگیرن تا آبروریزیه بیشتری نکنه دیگه ازون به بعد از سامان هیچ خبری ندارمو واقعا نمیدونم چه بلایی سرش اومده که دو روزه خونه نرفته بعده تموم شدنه گفته هایه هلیا این دختر از اداره ی آگاهی خارج شد چن روزه بعد جوابه استعلامه خطه سامان آماده شدو در اختیاره کاراگاهایه اداره ی آگاهی قرار گرفت بعد از بررسیه آخرین تماسایه سامان مشخص شد آخرین تماسایه سامان با شخصی به اسمه آرش بوده از طرفی آخرین جاییم که گوشیه سامان ازش آنتن گرفته بود جایی حوالیه اتوبانه ساوه بوده با بدست اومدنه این اطلاعات بازپرس دستوره بازداشته آرشو صادر کرد با صادر شدنه این دستور آرش تویه خونشون بازداشت شدو به اداره ی آگاهی منتقل شد وقتی شایان پشته میزه بازجویی نشست میگفت من هیچ آشنایی با سامان نداشتم من فقط تاکسیه اینترنتیمو اونشب سامانو رسوندم حوالیه اتوبانه تهران ساوه بعده اونم دیگه خبری ازش ندارم بعده این گفته هایه آرش افسری که مسئولیته بازجویی از این پسرو داشت خیلی زود به نوعه رفتارو گفته هاش مشکوک شد برایه همین قرار شد آرش تویه بازداشت بمونه و گوشیش بررسی بشه وقتی بررسیه گوشیه آرش شروع شد به سرعت مامورایه پلیس متوجه ارتباطه آرشو هلیا نامزده سابقه سامان شد همین موضوع میتونست انگیزه ی اختلاف و یا حتی جنایت از طرفه آرش بوده باشه برایه همین آرش دوباره هدفه بازجویی قرار گرفت اینبار با مدارکی که از تویه گوشیش بدست اومده بود آرش دیگه نتونست چیزیو انکار کنه و به قتله سامان اعتراف کرد آرش میگفت من تویه تاکسیه اینترنتی کار میکنم چن ماه پیش یه دختره جوون به اسمه هلیا از جلویه دانشگاهشون سواره ماشینم شد ... - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - 🔴 لینک سابسکرایب:    / @jenayigram   - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - 🔸 ویدیوهای پیشنهادیه من: 📽️من فقط بهشون تذکر دادم وقتی دختر میارن خونه کمتر سر و صدا کنن:   • من فقط بهشون تذکر دادم وقتی دختر میار...   📽️مادر و ناپدریم خواهرمو مجبور می کردن تن فروشی کنه منم نقشه قتلشونو کشیدم:   • مادر و ناپدریم خواهرمو مجبور می کردن ...   📽️مهین قدیری اولین قاتل سریالی زن ایران:   • پرونده جنایی تنها قاتل زن سریالی ایرا...   📽️خفاش شب:   • پرونده جنایی خفاش شب غلامرضا خوشرو |ق...   📽️بهم گفت دیگه شوهرتو نمی بینی :   • بهم گفت دیگه شوهرتو نمی بینی   - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - #پرونده_جنایی #پرونده #قتل

Comments