У нас вы можете посмотреть бесплатно شاهدخت اشرف پهلوی و تاثیر سرنوشتساز یک کروموزوم ایگرگ или скачать в максимальном доступном качестве, которое было загружено на ютуб. Для скачивания выберите вариант из формы ниже:
Если кнопки скачивания не
загрузились
НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу
страницы.
Спасибо за использование сервиса savevideohd.ru
شاهدخت اشرف پهلوی، اندکی پس از برادر دوقلویش محمدرضا به دنیا آمد اما اگر زودتر هم به دنیا میآمد تغییری در سرنوشتش ایجاد نمیشد. بر اساس قانون اساسی مشروطه، سلطنت ایران به رضاشاه پهلوی تفویض شده بود و پس از او قرار بود نسل اندر نسل "در اعقاب ذکور" او برقرار باشد. اما "زن بودن" مانع از بلندپروازی شاهدخت اشرف نشد و او بنا به روایتهای منتشر شده سازمانهای امنیتی بریتانیا و آمریکا و خاطرات مقامهای سیاسی و نظامی دوران پهلوی دوم به سهم خودش تاثیر فراوانی در معادلات سیاسی این دوران داشت. در واقع یک تفاوت کروموزومی باعث شده بود شاهدخت اشرف پهلوی بر تخت پادشاهی ننشیند. شواهد نشان میدهد در مقاطع حساس سیاسی او برای نجات تاج و تخت، موفقتر از برادرش عمل کرده بود. اما در سال پنجاه و هفت، محمدرضادشاه چنان بیمار و ضعیف شده بود که حتی موتور محرکهای همچون شاهدخت اشرف هم نتوانست نجاتبخشش باشد. مداخلههای به موقع شاهدخت اشرف پهلوی در حوزه سیاست چنان بود که محمد مصدق حضورش را مزاحم خود میدید و پس از وقایع سی تیر ۱۳۳۱ باعث اخراج او و مادرش از ایران شد. شاهدخت اشرف پهلوی اما یک سال بعد و در شرایطی که برادر دوقلویش حاضر نشده بود پیشنهاد دولتهای غربی را برای سرنگونی دولت مصدق بپذیرد مخفیانه به ایران برگشت و آن طور که اسناد سازمان اطلاعات آمریکا که در روزنامه نیویورک تایمز منتشر شده میگوید با همکاری این سازمان مقدمات سقوط محمد مصدق و بازگشت تاج و تخت برادرش را فراهم کرد. آن هم در شرایطی که خود محمدرضاشاه خارج شده بود و به رم رفته بود. در خاطر ما که "فرزندان انقلاب" محسوب میشویم داستان زندگی این شاهدخت پهلوی با روایتهای دروغین تودهایهای بی وطن و ملاهای خدعه گر آمیخته که شبیه قصههای هزار و یک شب به نظر میآید. "قمارباز، قاچاقچی بین المللی مواد مخدر، ملکه فساد، عصیانگر، تشنه قدرت، تجاوزگر جنسی، قربانی نظام مردسالار، آمر کودتا علیه دولت محمد مصدق، فمینیست، ماجراجو" و دهها صفت دیگر، برای توصیف زنی که چندین دهه از زندگیاش را پس از انقلاب، در خلوت خانه اش دور از ایران، سکوت کرده بود و درباره جامعه و سیاست کشوری که زمانی "شاهدخت"ش بود، صحبت نمیکرد. رنج "از اسب افتادن" برادر دوقلویش و ناتوانی از برگرداندن محمدرضاشاه به قدرت بر شاهدخت اشرف پهلوی بسیار گران آمد و تلخی ناشی از این بیچارگی و دست و پا بسته بودن در برابر تقدیر را در سکوت و فراموشی تحمل کرد. در برخی از تصاویری که در روایتهای دوران محمدرضا شاه از شاهدخت اشرف پهلوی ارائه میشود او زنی است تشنه قدرت. گویا قدرت، ملکی است که مال او نیست و او تلاش کرده است از راههای نامشروع به آن دست یابد. خود او در کتاب خاطراتش با عنوان "چهرههایی در آینه" مینویسد که پس از بازگشت از دیدار رضاشاه در آفریقای جنوبی "دست پنهان من در همه جا از اتفاقات ناچیز گرفته تا قتل مقامهای بلند پایه در کار بود. بازار این شایعات چنان داغ بود که طولی نکشید روزنامههای اروپایی به من "قدرت پشت سر تاج و تخت" و "پلنگ سیاه ایران" لقب دادند." شاهدخت اشرف پهلوی زن بودنش را در دنیای مردانه قدرت دلیل این "شایعات" میداند و میگوید "این واقعیت که من زن بودم و فعالانه وارد گود سیاست شده بودم که در آن موقع در سیطره مردها بود خود باعث حیرت و بیزاری و هجوم نیش زبانها از اطراف بود." اما نسبت او با قدرت نسبت پیچیدهای است. همه سالهایی که او عضوی از خاندان سلطنتی ایران بود، در یک قدمی قدرتی قرار داشت که نه از آن او بود و نه قرار بود هیچ گاه در دستانش قرار بگیرد اما در عین حال بود و نبود خودش و جایگاه خانوادهاش به آن بستگی داشت.