У нас вы можете посмотреть бесплатно عصر روشنگری در اروپا : قسمت 2/2 - عقب ماندگی شرق نسبت به غرب или скачать в максимальном доступном качестве, которое было загружено на ютуб. Для скачивания выберите вариант из формы ниже:
Если кнопки скачивания не
загрузились
НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу
страницы.
Спасибо за использование сервиса savevideohd.ru
حمایت اختیاری از دیپ پادکست: / deeppodcastiran Instagram: / deep.podcast Telegram Channel: Https://www.telegram.me/deeppodcast ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ اصلاح اقتصادی اروپاییان در قرن هجدهم معتقد بودند علاوه بر اصلاح نوع حکومت داری باید نوع اقتصاد در جوامع هم تغییر کند. مثلا در اون زمان هنوز در روسیه و شرق اروپا صرف داری رایج بود و مردم در زمین های اشراف در شرایطی نزدیک به بردگی تا آخر عمر زندگی میکردند. در اروپای غربی هم در بسیاری از روستا ها وضعیت بهتری وجود نداشت. از طرفی دیگه در بسیاری از جاها، مردم در انتخاب شغل هم آزاد نبودند و پسران بر اساس سنت باید شغل پدرانشون رو پیش میگرفتند. سیاست رایج اقتصادی در اون دوران سیاستی بود به نام "مرکانتیلیسم" یا سوداگری. سوداگری اینطور عمل میکرد که کشورها باید تا جایی که میتونستند همه چیز را خودشون تولید کنند و برای واردات کالاها مالیات و عوارض سنگین میزاشتن. تمام هدف سوداگری این بود که تا حد امکان بیشتر صادر کنند و تا کمتر وارد کنند. سوداگری معتقد بود کشور فقط باید مواد اولیه وارد کنه و مراودات اقتصادی با کشورهای دیگه باید تا حد امکان کم بشه مگر اینکه بحث صادرات باشه. همین هم باعث شده بود به روش های استعماری روی بیارن. گروهی از اندیشمندان فرانسوی به نام "فیزیوکرات" ها یا طبیعیون به شدت به این سیاست حمله کردند. اونها اعتقاد داشتند سوداگری بسیار ناکارآمد است در سال 1776 آدم اسمیت استاد اسکاتلندی نظریاتی رو ارائه داد که با (فیزیوکرات ها) همخوانی داشت و تئوری اونها رو کاملتر هم میکرد. قوانین طبیعی اقتصاد به عقیده اسمیت نونوا بخاطر خیرخواهی نون نمیپزه بلکه بخاطر این نون میپزه چون براش منفعت داره. قانون دوم قانون رقابت است. در یک بازار آزاد که از سوی اصناف یا حکومت کنترل نشود، رقابت باعث میشه محصولات بهتر تولید بشن و ارزونتر به دست مردم برسند. سومین قانون طبیعی، قانون عرضه و تقاضاست. به عقیده اسمیت فقط در صورتی که کالایی تقاضا دارد تولید آن منطقی است. قانون طبیعی عرضه و تقاضا فقط در بازار آزاد ممکن است. مثلا اگر دولت بیاد محصولی رو تولید کنه بعد قانون بزاره که همه باید حتما این محصول رو خریداری کنند در واقع این اقتصاد داره از مسیر ازاد بودن خارج میشه. اسمیت معتقد بود مرکانتیلیسم باید از بین بره و حکومت ها باید اقتصاد میان کشورهای مختلف رو آزاد کنند. کشورها نباید با وضع مالیات و عوارض گمرکی سنگین مانع تجارت آزاد بشوند چون این باعث میشه در قوانین طبیعی اقتصاد دست برده بشه و اقتصاد غیر آزاد به نفع هیچکس نیست. کتاب ثروت ملل اسمیت در قرن های 19 و 20 به مرجع اقتصاد سیاسی در اروپا و آمریکا تبدیل شد. ایالات متحده، بزرگترین دستاورد روشنگری آمریکا بسیاری از مشکلاتی را که اروپاییان داشتند رو نداشت. مثلا اونها کلیساهای سازمان یافته، یا پادشاهان مستبد و خاندان های سلطنتی هزار ساله نداشتند. همچنین بسیاری از سنت های چند هزار ساله هم در بینشون نبود. از طرفی سالها شکنجه کلیسا رو تجربه نگرده بودند و به همین دلیل نفرت وحشتناکی هم از دین نداشتند. همین نبود تاریخ و فرهنگ و مذهب مشخص، از آمریکا یک لوح سفید میساخت که هر تفکری میتونست به راحتی روش سوار بشه. با ورود تفکرات روشنگری به آمریکا، به سرعت این کشور به مقصد نهایی روشنگری تبدیل شد. حتی قانون اساسی آمریکا هم بر اساس نظر فیلسوفان روشنگری نوشته شد. در قرن ها بعد تمام تفکرات روشنگری به بهترین شکل در ایالات متحده پیاده شد. واپسین سالهای روشنگری در دهه 1780 حکومت فرانسه در آستانه ورشکستگی بود. اشراف و مقامات کلیسا به امتیازاتشون چسبیده بودند و سلطنت مطلقه نمیدونست تا چه حد نارضایتی مردم جدیه. فرانسوی ها تقریبا به همه چیز جامعه معترض بودند. از طرفی فقر زیاد شده بود و مواد غذایی نایاب. فرانسوی ها پیشرفت کشورهای دیگه رو میدیدند اما در خودشون هیچ پیشرفتی حس نمیکردند همین سرخوردگی باعث شد مردم به سمت روش های رادیکال روی بیارند. آنها در سال 1789 به شورش بزرگی دست زدند. چیزی که بهش انقلاب کبیر فرانسه گفته میشه. روشنگری را نمیشه دلیل اصلی انقلاب فرانسه دونست ولی بدون شک در روند فکری انقلابیون تاثیر بسیاری داشت. مجلس ملی تاسیس شد. تمام امتیازات کلیسا ها برچیده شد. نظام فئودالی از بین رفت. همه القاب سلطنتی غیر قانونی شد. همه افراد در برابر قانون یکسان بودند. مجلس قوانینی را برای پادشاهی مشروطه وضع کرد. اونها جسدهای روسو و ولتر را بار دیگر با مراسم باشکوه به خاک سپردند و از این افراد به عنوان پدران انقلاب یاد کردند. اما دیری نگذشت که مخالفت ها با رژیم انقلابی جدید بالا گرفت و دور تازه ای از بحران ها به وجود آمد. در سال 1793 انقلاب وارد مرحله جدید و خونین تری شد. این اتفاق وقتی افتاد که بعد از یک دوره کشمکش، یک جناح به شدت افراطی بر جنبش مسلط شد و رژیمی خشن و جنایتکار مشهور به حکومت ترور یا حکومت وحشت را بوجود آورد. به دستور حکومت جدید هزاران نفر با دستکاه قتاله جدیدی به نام گیوتن گردن زده شدند. بسیاری از اشراف و کسانی که با حکومت قبلی رابطه داشتند اعدام شدند. هرکسی که به هر نحوی با حکومت جدید مخالفت میکرد، به زیر تیغ گیوتین برده میشد. حتی بسیاری از رهبران انقلاب که با شیوه جدید حکومت مخالف بودند هم گردن زده شدند. رهبران انقلاب تقویم قدیمی مسیحی رو کنار گذاشتند و تقویم جدیدی را پایه گذاری کردند که مبنای تقویم، آغاز انقلاب بود. اونها حتی در کلیسا مراسم بزرگی برپا میکردند و در اون به تمسخر مذهب و دین میپرداختند. فرانسه که رویای کشوری آزاد مانند انگلستان و آمریکا رو در سر داشت، به دست حکومتی افتاده بود که فرسنگ ها با تفکرات روشن نگری فاصله داشت. روشن فکران و فیلسوفان عصر روشنگری نمیتونستند باور کنند که تفکراتشون چنین حکومت بیرحمی رو در فرانسه بوجود اورده. اروپایی