Скачать с ютуб هرگز از معشوق خود چیزی مخواه…….. الهام گرفته از مثنوی مولانا в хорошем качестве

هرگز از معشوق خود چیزی مخواه…….. الهام گرفته از مثنوی مولانا

شعری سروده ی روانشاد دکتر نوربخش باالهام از مثنوی مولانا بشنوازحق چون حکایت می کند عشقبازان را هدايت مي‌كند گويد اول من شما را سوختم راه و رسم عاشقي آموختم تا ببينم نقش روي خويش را جلوه‌گر كردم ظهور خويش را عشق من شد رهنماتان از نخست تا نظام عاشقي آمد درست در ازل من دام عشق انداختم تا شما را عاشق خود ساختم گر نخواهم كي شود عاشق كسي كي بود در عشق من صادق كسي تا محبي نيست محبوبي كجاست جاذبي گر نيست مجذوبي كجاست تا تو را من لايق خود يافتم در دلت سوداي عشق انداختم عشق اول مي‌كند ديوانه‌ات تا ز ما و من كند بيگانه‌ات چون كني در پيچ وتاب عشق سير از وجودت دور سازد ياد غير عشق چون در سينه‌ات مأوا كند عقل را سرگشته و رسوا كند مي‌شوي فارغ ز هر بود و نبود نيستي در بند اظهار وجود عشق رامِ مردم اوباش نيست دام حق صياد هر قلاش نيست در خور مردان بود اين خوان غيب نيست هر دل لايق احسان غيب عشق كي همگام باشد با هوس پخته كي با خام گردد همنفس عشق را با كفر و با ايمان چه كار عشق را با دوزخ و رضوان چه كار عشق سازد پاكبازان را شكار كي به دام آرد پليد و نابكار زنده دل‌ها مي‌شوند از عشق مست مرده دل كي عشق را آرد به دست عشق را با نيستي سودا بود تا تو هستي عشق كي پيدا بود عشق مي‌جويد حريفي سينه چاك كو ندارد از فناي خويش باك عشق در بند آورد عقل تو را تا نماند در دلت چون و چرا عشق اگر در سينه داري الصلا پاي نه در وادي فقر و فنا عاشق و ديوانه و بي خويش باش در صف آزادگان درويش باش كيست عاشق؟ هيچ آن هم در سراب نيست حتي نقشي از او روي آب از دو عالم دوست او را بس بود غير از او بيگانه با هر كس بود نيست جز معشوق در دنياي او نيست جز سوداي دل سوداي او هر چه خواهد دوست پيش او نكوست نيست دلخواهش به جز دلخواه دوست گر تمناي وصالت در سر است اين هوس باشد كه راهي ديگر است عاشق آن خواهد كه يارش خواسته از سر سوداي خود برخاسته عاشقان را با من وما كار نيست در دل عاشق به غير از يار نيست عاشق شيدا نداند كيست او هست اما در حقيقت نيست او گفتن من عاشقم خود ادعاست ادعايي ناروا و نابجاست هر كه پيش يار كرد اظهار عشق صحنه سازي مي‌كند در كار عشق با من و ما چند گويي عاشقي‌ بگذر از خود گر حريفي صادقي هرگز از معشوق خود چيزي مخواه بي تمنا باش حتي در نگاه پيش رويش ديده‌ي هستي بدوز كافري در عشق اگر هستي هنوز جمله معشوق است و عاشق هيچ نيست زنده معشوق است و عاشق مرده‌ايست كيست معشوق؟ آنكه هستي سوزدت راه و رسم نيستي آموزدت كيست معشوق؟ آنكه بي خويشت كند فارغ از هر ترس و تشويشت كند كيست معشوق؟ آنكه آزادت كند از كمند نفس و دل شادت كند كيست معشوق؟ آنكه گم سازد ترا در خم وحدت بياندازد ترا اينچنين معشوق جز حق نيست كس در حقيقت حرف حق اين است و بس دست دل در دامني آگاه زن خويش را بر آتش الله زن تا بيابي مقصد دلخواه را رهروي جو كو بداند راه را در پي‌اش با پاي تسليم و رضا گام زن تا كعبه‌ي فقر و فنا ورنه در بيراهه سرگردان شوي وامدار مردم نادان شوي اندرآن بيراهه‌ها غول است و چاه هان مواظب باش دشوار است راه منسوب به روانشاد دکتر جواد نوربخش بیک دقیقه مطالعه# یک جرعه آگاهی# یک قدم رشد# سپاس گزارم از همراهان عزیز که کانال «یک جرعه آگاهی»را سابسکرایپ و لایک می کنید و با کامنت های پرمهرتان باعث تشویق و‌دلگرمی هستید . سپاس بیکران که باارسال ‌ویدیوهابرای دوستانتان درانتشار یک جرعه آگاهی همگام هستید.بی شک آن کس که مجرایی برای آگاهی باشد‌وجودش سرشارازآگاهی نیز خواهد شد. همان طور که رنه دکارت فیلسوف بزرگ فرانسوی گفته است : خواندن کتاب های خوب‌،گفتگو با انسان های شرافتمند‌گذشته است. ادرس اینستاگرام :   / yek.jore.aagaahi