У нас вы можете посмотреть бесплатно داستان ارسالی: خیلی شوکه کننده و شنیدنی🤯واقعا عجیب بود| или скачать в максимальном доступном качестве, которое было загружено на ютуб. Для скачивания выберите вариант из формы ниже:
Если кнопки скачивания не
загрузились
НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу
страницы.
Спасибо за использование сервиса savevideohd.ru
داستان واقعی دختری که پدرش نگهبان هست و شبها خونه نیست و فقط خودش و مادرش خونه هستند اما شبها صدای عجیبی از خونهشون میاد وقتی میبینه شوکه… کانال دوم کانال مورد خاص ساب کنید که کانال شنیدنی و دیدنی هست😍🙆🏻♀️ / @mowredekhas سلام عشقا به کانال داستانهای واقعی شرقی غمگین خوش اومدین🙆🏻♀️ دنیا باید متفاوتتر از اینی باشه که میشناسی قراره اینجا کلی داستان و تجربهها و سرگذشتهای واقعی براتون روایت کنم #داستان_واقعی #طراوت #شرقی_غمگین تمامی داستانهای کانال واقعی هستن شرقی غمگین راوی داستان زندگی شماست برای حفظ حریم شخصی از اسامی غیر واقعی استفاده شده (اگه دوست دارید داستان زندگیتون توی چنل روایت بشه به آدرس تلگرام پی ام بدین) @sharghiieghamgin با سابسکرایب کردن چنل خونوادهمونو بزرگ میکنید❤️ لایک و کامنت فراموش نشه 🤗 دوستون دارم و برام مهم هستید❤️🍂❤️ لینک تمام قسمتهای داستان نازگل (پلی لیست) • سرگذشت نازگل و خان و هوادار روستاییش لینک پلی لیست داستان سریالی جذاب گلگون • سرگذشت گلگون و دو برادر عاشق پخش هر روز ساعت ۲ بعدظهر ——————— دیگر داستانهای واقعی کانال داستان ارسالی و شوکه کننده 🤯😱 خیلی جالب و عجیب… | • داستان ارسالی و شوکه کننده 🤯😱 خیلی جا... تو بیمارستان شوهر زنمو میخواستن وقتی رفتم گفتن تو نیستی😨🤯 • تو بیمارستان شوهر زنمو میخواستن وقتی ... ج.سد زنم نا.پد.ید شد بیست سال بعد دختری رو دیدم که باهاش مو نمیزد فهمیدم…🤯🤯 • ج.سد زنم نا.پد.ید شد بیست سال بعد دخت... شوهرم… بخاطر دوستم چیزی ازم خاست که شوک شدم… • دوست شوهرم وقتی نماز میخوندم ز.یر چاد... با اینکه مذهبی بودم شوهرمو خوب تامین میکردم ولی یهو گم شد… • با اینکه مذهبی بودم شوهرمو خوب تامین ... این داستان بینظیره. خودم هنوز تو شوک این داستانم 🫠 |#داستان #داستان_واقعی • این داستان بینظیره. خودم هنوز تو شوک ... از ناپدریم به مسجد و حاجی معتمد محل پناه بردم غافل از اینکه تو زیرزمینش • از ناپدریم به مسجد و حاجی معتمد محل پ... چشمهام باعث شد روز عروسی خواهرم بجاش • چشمهام باعث شد روز عروسی خواهرم بجاش... زنم یه شبه ناپدید شد و سالها بعد خونهی دوستم چیزی دیدم که فهمیدم🤯… • زنم یه شبه ناپدید شد و سالها بعد خونه... فک میکردم زن چادری و محجبهم… غافل از اینکه.. • فک میکردم زن چادری و محجبهم… غافل از... شب عروسیم اتفاقی افتاد که سرنوشتم بطرز عجیبی تغییر • شب عروسیم اتفاقی افتاد که سرنوشتم بط... زن شوهرم با پسرم… غیبش… زد… | • زن شوهرم با پسرم… غیبش… زد… | #داستان... شو..گر یه پسر نوجوون بودم اما شب تولدش بطرز عجیبی گم شد🤯😱 • شو..گر یه پسر نوجوون بودم اما شب تولد... داستان واقعی داستان پادکست #سرگذشت #شرقی_غمگین