Русские видео

Сейчас в тренде

Иностранные видео




Если кнопки скачивания не загрузились НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу страницы.
Спасибо за использование сервиса savevideohd.ru



دخترم خبر نداشت که جسد مادرش ۴۸ ساعت زیر تختش بود! | پرونده جنایی ایرانی

دخترم خبر نداشت که جسد مادرش ۴۸ ساعت زیر تختش بود! | پرونده جنایی ایرانی مجید در حالی که از لحاظه ظاهریو روانی خیلی آشفته به نظر میرسید پا تویه یکی از کلانتریایه شرقه تهران گذاشت مجید میگفت چند روزیه همسرم گم شده و هیچ خبری ازش ندارم بعده این گفته هایه اولیه از طرفه مجید بلافاصله پرونده ی مفقودی تشکیل شدو مجید به اداره ی آگاهیه تهران راهنمایی شد تا تحقیقات تویه این اداره شروع بشه مجید با پرونده ای که برایه گم شدنه همسره ۳۴ سالش ملیکا تشکیل داد راهیه اداره ی آگاهی شد با رسیدنه مجید به اداره ی آگاهی ازین مرد خواسته شد تا یه باره دیگه دقیق ماجرایه گم شدنه همسرشو توضیح بده مجید میگفت آخرین بار ۴ روزه پیش یعنی روزه ۲۶ فروردین صبه زود با بچه ها از خونه خارج شدم تا ببرمشون مدرسه و خودمم برم سره کار من کارم تاکسی اینترنتیه هرروز برناممو جوری تنظیم میکنم که صب بچه هارو میبرم مدرسه و ظهر برشون میگردونم خونه با همسرم ۴ تایی ناهار میخوریمو دوباره میرم سره کار اونروز وقتی ظهر رفتم دنباله بچه ها و رفتیم خونه دیدیم همسرم خونه نیست تعجب کردم اولش فکردم برایه خرید از خونه رفته بیرون چن دیقه ای منتظر شدم تا بیاد ولی وقتی یه ذره زمان گذشت حواسم به آشپزخونه جلب شد دیدم برخلافه هرروز هیچ غذایی رویه گاز نیست با اینحال بازم با خودم گفتم شاید رفته یه غذایه حاضریی چیزی بگیره یه نیم ساعتی گذشت بچه ها هی غر میزدن که گشنشونه گوشیو برداشتمو زنگ زدم به ملیکا در کماله تعجب دیدم صدای گوشیش از تویه خونه میاد گوشیش رویه تخت زیره بالشتش بود خیلی تعجب کرده بودم اصلا سابقه نداشت ملیکا گوشیشو جایی جا بذاره اصلا سابقه نداشت بی خبر جایی بره اونروز غذا سفارش دادمو با بچه ها باهم خوردیم ساعت طرفایه ۴ بعد از ظهر بود که شروع کردم زنگ زدن به اینور اونور ببینم کسی خبری از ملیکا داره یا نه به پدرو مادرش زنگ زدم هیچ خبری نداشتن به برادرو خواهرشو دوستاشم زنگ زدم هیشکی هیچ خبری ازش نداشت نگرانی عینه خوره افتاده بود به جونم شروع کردم خیابونایه اطرافه خونه رو گشتن ولی بازم هیچی از مغازه هایه نزدیکه خونمونم سوال کردم تا ببینم امروز تصادفی چیزی نشده این نزدیکیا ولی هیشکی هیچی نمیدونست این چند روز هر جایی که فک کنینو سر زدم بیمارستانا پزشکیایه قانونی ولی هیچ ردی از ملیکا وجود نداره واسه همین اومدم اداره ی پلیس تا گم شدنه همسرمو گزارش بدم بعده تموم شدنه گفته هایه مجید اسمو مشخصاته این زن تویه سیستمه پلیس به عنوانه گم شده ثبت شد همزمان گوشیه این زن که همراهه مجید بود در اختیاره مامورایه اداره ی آگاهی قرار گرفت تا اونجا مورده بررسی قرار بگیره و مشخص بشه داخلش چیزه مشکوکی وجود داره یا نه با شروعه تحقیقات دستوره بررسیه خطه تلفنه ملیکا و پرینته حساب بانکیش صادر شد پرینته حساب بانکیه ملیکا هیچ تراکنشیو از چند روز قبل از مفقود شدنش نشون نمیداد بررسیه استعلامه خطه تلفنشو گوشیه تلفنه همراهشم هیچ چیزه مشکوکیه نشون میداد از تمامه بیمارستانا و پزشکیایه قانونیه تهرانم استعلام گرفته شد هیچ کسی با مشخصاته ملیکا نه تویه پزشکیه قانونی بود نه تویه بیمارستان بستری بود برایه همین بازپرسه پرونده دستوره تحقیقاته محلی از همسایه هایه این خونواده رو صادر کرد با شروعه تحقیقاته محلی از همسایه ها مشخص شد این زوج یعنی مجیدو ملیکا اصلا باهم سازش نداشتن با اینکه صاحبه دو تا بچه بودن ولی مدام از خونشون صدایه دعوا و درگیری میومده جوری که همه ی همسایه هارو شاکی کرده بودنو مجبور شده بودن چندین بار بهشون تذکر بدن با این گفته هایه همسایه ها مامورایه پلیس به سراغه بچه هایه این زوج رفتن این زوج دو تا دختره ۹ و ۷ ساله داشتن که هردو دختر بودن وقتی مامورایه پلیس مشغوله صحبت با این بچه ها شدن این بچه هامو تایید میکردن که پدرو مادرشون تویه خونه همش در حاله دعوا بودن جوری که این دعواها تویه درساشونم تاثیر گذاشته بودو باعثه افتشون شده بود از طرفی این بچه ها میگفتن حرفایه پدرشون درسته روزه آخری که مادرشونو دیدن صبحی بود که میخواستن برن مدرسه مادرشون واسشون صبحانه حاضر کرده و بعدش رفتن مدرسه ظهرم که از مدرسه با پدرشون برگشتن مادرشون خونه نبوده و بعده اون گم شده بعده تموم شدنه تحقیقاته محلیو جمع بندیه اطلاعاته به دست اومده از اونجا که تویه این چن روز ملیکا هیچ تماسی حتی با بچه هاشم نداشته فرضیه ی قتله این زن قوت گرفت تنها مظنونه پروندم شوهرش بود چرا که ۴ روز بعد از گم شدنه ملیکا این موضوعو به پلیس گزارش کرده بود برایه همین دستوره بازداشته مجید صادر شد با صادر شدنه این دستور مجید خیلی سریع بازداشت شدو به اداره ی آگاهیه تهران منتقل شد وقتی تحقیقات از مجید شروع شد مجید خیلی خونسردانه همون حرفایه قبلشو تکرار میکردو میگفت هیچ اطلاعی از سرنوشته ملیکا نداره با این حال چندین بار تویه فواصله مختلف مجید هدفه بازجویی قرار گرفت با هربار بازجویی تناقضه تویه حرفایه مجید بیشتر از قبل مشخص میشد ... - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - 🔴 لینک سابسکرایب:    / @jenayigram   - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - 🔸 ویدیوهای پیشنهادیه من: 📽️من فقط بهشون تذکر دادم وقتی دختر میارن خونه کمتر سر و صدا کنن:   • من فقط بهشون تذکر دادم وقتی دختر میار...   📽️مادر و ناپدریم خواهرمو مجبور می کردن تن فروشی کنه منم نقشه قتلشونو کشیدم:   • مادر و ناپدریم خواهرمو مجبور می کردن ...   📽️مهین قدیری اولین قاتل سریالی زن ایران:   • پرونده جنایی تنها قاتل زن سریالی ایرا...   📽️خفاش شب:   • پرونده جنایی خفاش شب غلامرضا خوشرو |ق...   📽️بهم گفت دیگه شوهرتو نمی بینی :   • بهم گفت دیگه شوهرتو نمی بینی   - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - #پرونده_جنایی #پرونده #قتل

Comments