У нас вы можете посмотреть бесплатно دون کیشوت از خواندن تا خوانده شدن، استاد عبدالله کوثری или скачать в максимальном доступном качестве, которое было загружено на ютуб. Для скачивания выберите вариант из формы ниже:
Если кнопки скачивания не
загрузились
НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу
страницы.
Спасибо за использование сервиса savevideohd.ru
دوستان عزیز، لطفا برای حمایت از ما، سابسکرایب کنید دن کیشوت از خواندن تا خوانده شدن استاد عبدالله کوثری فروردین ۹۳ عبدالله کوثری: قرن هفدهم میلادی هنوز به به نیمهی دههی نخست خود نرسیده بود که نجیبزادهی سالخوردی از دهکدهای در لامانچا که ما هرگز نام آن را نخواهیم دانست پا بر رکاب یابوی نحیف خود نهاد و از زادگاه آبایی بیرون زد تا به جنگ بیداد و ستم و هرچه پلیدی و نامردمی برود. اهل زمانه با دیدن آن سروسیمای نامالوف و آن کلاهخود و زره زنگخورد به خنده افتادند، اما آنگاه که این شهسوار خود خوانده پا به میدان نبرد نهاد و بر آسیاهای بادی و مشکهای شراب و لعبتکهای خیمه شب بازی حمله برد، کار از خنده گذشت و گاه با دشنام و پرخاش و گاه با سنگپرانی به پیشباز پهلوان لامانچا رفتند. آن روز هیچ کس از آن جماعت نمیدانست که این دیوانهی هشیارتر از همگان با چنین هیات و هیبت خندهآور آرامش خانهی محقر و روستای پرت افتادهاش را رها کرده تا گرد خاک بگردد و پایان یک عصر و آغاز دورانی جدید را بشارت دهد، آمده است تا بر آنچه یقین قاطع شمرده میشود سایهی ابهام اندازد، آمده است تا هرچیز را به نامی دیگر بخواند و واقعیتی در برابر واقعیت پذیرفته بنا نهد، آمده است تا قالب تنگ حماسه و رومانس را در هم شکند، صدای واحد را به صداهای بسیار بدل کند و میدان گزینش خواننده را وسعت بخشد و در یک کلام آمده است تا پیدایش رما ن مدرن را اعلام کند. کم و بیش همهی صاحبنظرانی که دربارهی رمان دن کیشوت نوشتهاند در ین نکته توافق دارندکه دن کیشوت اولین رمان مدرن در ادبیات غرب است. اما تفسیرهایی که بر این رمان و بر شخصیت دن کیشوت نوشته شده بسیار متفاوت و و حتی منتاقض است. ایوان تورگنف دن کیشوت را نماینده ایمان میداند، «ایمان به خود و به چیزی بیرون از خود؛ ایمان به حقیقت... او سراپا ایثار در راه آرمان خویش است». دابلیو اچ. اودن دن کیشوت را قدیسی مسیحی میداند، اما هرولد بلوم در مقدمهای که بر ترجمهی جدید ادیث گراسمن از دن کیشوت نوشته میگوید دن کیشوت اگرچه خود را شهسوار خداوند میخواند بیش از هرچیز در پی هواهای دل خویش است آن تعالی که در رمان دن کیشوت مییابیم نوعی تعالی سکولار است. دن کیشوت با هرگونه اقتدار از جمله اقتدار کلیسا و دولت در میافتد و آنگاه که در برابر واقعیتی زورمندتر از خود دست از مبارزه میشوید کاری جز مردن برایش نمیماند. بسیاری از ما دن کیشوت را همچون کتابی خنده آور و طنزآمیز خواندهایم اما داستایوسکی آن را غمبارترین رمان عالم میخواند. این تفاوت و تعارض در تفسیر یک چیز را روشن میکند و آن اینکه دن کیشوت رمانی بس پیچیده است و ابعاد گوناگون دارد. بنابراین نمیتوانیم بگوییم این کتابی است دربارهی این یا آن موضوع. زیرا هرچه بگوییم تنها یکی یا برخی از جنبههای این رمان شگفت را بیان کردهایم. این گفتار تنها گذر شتابزدهای است بر پهنهی بیکران این آفرینش سترگ ادبی و در این گذر بیش از هرکس وامدار کارلوس فوئنتس نویسندهی بزرگ مکزیک هستم که بیشتر از هر نویسندهی امریکای لاتین در بارهی دن کیشوت تامل کرده و سخن گفته است. دن کیشوت آنگاه که دنیای داستانهای پهلوانی ر ا ترک میگوید و پا به دنیای بیرون مینهد در مییابد که این دنیا به آنچه او دربارهاش خوانده شباهتی ندارد و این آغاز تلاش اوست در پای فشردن بر آنچه برخی ایمان دن کیشوت میخوانند و برخی دیگر جنون دن کیشوت. اما این دنیا چگونه دنیایی بود؟ قرن هفدهم را عصر طلایی اسپانیا خواندهاند. این دورانی است که طلای غارت شدهی دنیای جدید کشتی کشتی به بندرهای اسپانیا میرسد و ثروت و قدرتی بیمانند نصیب این کشور میکند. از سوی دیگر قرن هفدهم دوران شکوفایی هنر و ادبیات اسپانیا نیز هست. دوران تئاتر لوپه د وگا و کالدرون، دوران نقاشی ولاسکز و ال گرکو و سورباران، دوران شعر گونگورا و که وه دو۱ و در عین حال دوران تفتیش عقاید، دوران سخت گیریهای کلیسای کاتولیک و حرکت ضد اصلاح.۲ اسپانیا بیش از هرکشور اروپایی در برابر امواج برخاسته از تحولات بنیادین در علم و ایمان مقاومت کرد. سلطنت و کلیسا میکوشیدند همان نظم قرون وسطایی را در کشور حفظ کنند این نظم استوار بر نگرشی واحد از جهان و یقینی واحد بود. زبانی یکسان میطلبید و نگاهی یکسان را بر همه چیز حکم فرما میکرد. اما اسپانیا پارهای از اروپا بود و نمیتوانست کاملا از آن همه تحول دور بماند. دیرگاهی بود که نظم کهن در اروپا از هم پاشیده بود و دانش گذشته آماج تردید شده بود. مارتین لوتر اعلامیهی معروف خود را بر درِ کلیسای ویتنبرگ کوبیده بود، کوپرنیکوس کتاب گردش افلاک آسمانی را منتشر کرده بود و گالیله کشفیات خود را اعلام کرده بود. همه چیز روی به دگرگونی داشت و دلهره و تشویش بر دلها سایه افکنده بود زیرا هیچ کس تصوری از آینده نداشت. http://www.bookcity.org/detail/4369/r...