Русские видео

Сейчас в тренде

Иностранные видео


Скачать с ютуб شعر تصویر زن - ایرج میرزا - قطعه в хорошем качестве

شعر تصویر زن - ایرج میرزا - قطعه 1 месяц назад


Если кнопки скачивания не загрузились НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу страницы.
Спасибо за использование сервиса savevideohd.ru



شعر تصویر زن - ایرج میرزا - قطعه

درود بر شما همراهان گرامی کانال جام هنر – وقت شما به خیر باز هم سروده ای دیگر از ایرج میرزا شاعر شیرین سخن زمان قاجار بنام "تصویر زن" در این سروده ایرج باز نقدی به حضور مذهب در جامعه داشته و به عملکرد طلاب علوم دینی پرداخته است این شعر در قالب طنز ، تعصبات دینی و دخالت بی مورد مذهبیون را به سخره می‌گیرد. داستان شعر از این قرار است که عده ای از مردم در کتیبه ی یک کاروانسرا تصویر زنی بی‌حجاب رو با گچ میکشند و این سبب همهمه و شور افتادن میان مردم می‌شود . روحانیون از مسجد به سمت آن محل حرکت کرده و به جوشش و فعالیت برای جمع کردن آب و گل جهت گل گرفتن تصویر آن زن می‌کنند. در ادامه نیز شاعر به این موضوع اشاره می‌کند ، چنان وضعیت بسته ای برای مردم به وجود آورده اند که با یک تصویر ساده زن ، هوس و شهوت در میان مردم فوران می‌کند و همه به سوی گناه کشیده می‌شوند. ایرج در توصیفی زیبا اذعان می‌دارد ، تا زمانیکه علمای دینی ، چنین تعصبات و محدودیت‌هایی را در بین مردم بوجود می آورند جامعه حریص‌تر می‌شود و از سویی دیگر همه‌ی این‌ها سبب عدم پیشرفت و رونق خواهد شد. چنان که همیشه تعصبات دینی عامل رکود و مانع پیشرفت بوده، در اروپا پس از قرون وسطی و دوران رنسانس پیشرفت‌ها آغاز شد و متاسفانه ایران ما هنوز در وضعیت قرون وسطایی است و آن چه ایرج گفته همچنان نیز ادامه دارد. برین با هم این سروده زیبا رو بشنویم. " تصویر زن " بر سردر کاروان سرایی تصویر زنرذ ی به گچ کشیدند ارباب عمایم این خبر را از مخبر صادقی شنیدند گفتند که وا شریعتا، خلق روی زن بی نقاب دیدند آسیمه سر از درون مسجد تا سردر آن سرا دویدند ایمان و امان به سرعت برق می‌رفت که مؤمنین رسیدند این آب آورد، آن یکی خاک یک پیچه ز گِل بر او بریدند ناموس به باد رفته‌ای را با یک دو سه مشت گل خریدند چون شرع نبی از این خطر جَست رفتند و به خانه آرمیدند غَفلت شده بود و خلقِ وحشی چون شیر درنده می‌جهیدند بی پیچه زن گشاده رو را پاچین عفاف می‌دریدند لبهای قشنگ خوشگلش را مانند نبات می‌مکیدند بالجمله تمام مردم شهر در بحر گناه می‌تپیدند درهای بهشت بسته میشد مردم همه می‌جهنمیدند می‌گشت قیامت آشکارا یکباره به صور می‌دمیدند طَیر از وَکرات و وحش از جَحر اَنجُم ز سپهر می‌رمیدند این است که پیش خالق و خلق طلاب علوم رو سفیدند با این علما هنوز مردم از رونق ملک ناامیدند شاعر : ایرج میرزا کلمات دشوار متن : صور : شیپوری بزرگ که در زمان قیامت فرشته ای بنام اسرافیل در آن می دمد. طَیر : پرنده وَکرات : لانه های پرندگان جَحر : لانۀ حیوانات درنده، خزندگان، و حشرات موذی. انجُم : ستارگان

Comments