У нас вы можете посмотреть бесплатно زندگینامه و فلسفه( آرتور شوپنهاور) به زبان ساده или скачать в максимальном доступном качестве, которое было загружено на ютуб. Для скачивания выберите вариант из формы ниже:
Если кнопки скачивания не
загрузились
НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу
страницы.
Спасибо за использование сервиса savevideohd.ru
Arthur Schopenhauer was born on 22 February 1788, in Danzig (then part of the Polish–Lithuanian Commonwealth; present-day Gdańsk, Poland) on Heiligegeistgasse (present day Św. Ducha 47), the son of Johanna Schopenhauer (née Trosiener; 1766–1838) and Heinrich Floris Schopenhauer (1747–1805),[15] both descendants of wealthy German patrician families. While they came from a Protestant background, neither of them was very religious;[16]: 79 [17] both supported the French Revolution,[16]: 13 were republicans, cosmopolitans and Anglophiles.[16]: 9 When Danzig became part of Prussia in 1793, Heinrich moved to Hamburg—a free city with a republican constitution. His firm continued trading in Danzig where most of their extended families remained. Adele, Arthur's only sibling, was born on 12 July 1797 on 21 September 1860 while sitting at home on his couch. He died at آرتور شوپنهاور منتقد جهان اطراف ما بود او که به همه فیلسوفان جهان مشکوک بود. تمام ایده باوران بزرگ آلمانی را زیر سوال برد تا فلسفه خود را تثبیت کند. شوپنهاور به هگل انتقاد جدی وارد میکرد و تفکرات او را نوعی توهم میدانست. شوپنهاور صاحب بدبینانهترین فلسفه تاریخ. بارها اشاره میکند که هیچ انسانی زیاد دور نیست از حالتی که بخواهد به حیات خویش خاتمه دهد.او به روح و به ماده معتقد نیست؛ بلکه به جهان موجود علاقه دارد، او بیشتر فلاسفه را مورد تمسخر قرار میدهد و میگوید فلسفه نباید با جملات پیچیده آمیخته گردد، زیرا که همه مردم باید به فلسفه آگاهی کامل داشته باشند. «کار انسان نباید تفکر دربارهٔ آن پدیدههایی باشد که تاکنون کسی به آنها پی نبردهاست، بلکه باید اندیشیدن به آن واقعیاتی باشد که در برابر دیدگان همه قرار دارد، ولی کسی به آنها نپرداختهاستکتاب معروف شوپنهاور چنین آغاز میشود: «جهان تصور من است». این کتاب را به سمفونیای در چهار موومان تشبیه میکنند. هرکدام از آنها دارای فضای خاص خود است. این کتاب با بحثی انتزاعی و انضمامی در باب نسبت ما با جهانی که تجربهاش میکنیم «آن گونه که آن را به خود باز مینماییم» آغاز میشود. در بخش دوم به این که واقعیتی ژرفتر از جهانی که علم توصیفش میکند اشاره میکند: زمانی میتوانیم به این جهان (جهان همچون اراده) نظری اجمالی بیندازیم که حرکات جسمانی ناشی از ارادهٔ خود را در نظر آوریم. بخش سوم بحثی است خوشبینانه در باب هنر. در اینجا شوپنهاور ادعا میکند که هنر میتواند گریز گاهی باشد از شر ارادهٔ بیامان و در عین حال از ابعاد واقعیت ژرفتر (جهان همچون اراده) پرده بردارد. بدبینی تیره ناکی بخش چهارم را فرا گرفته. در این بخش شوپنهاور شرح میدهد که چرا ما به موجب سرشت خویش محکوم به رنج کشیدنیم. با این همه اگر حاضر شویم زاهدانه روزگار بگذرانیم و از امیال خویش دست بشوییم باری کور سوی امیدی هست #شوپنهاور #فلسفه #کتاب #تاریخ_فلسفه #فلسفه_و_بیوگرافی #persian #KHAZO_MAZO_PHILOSOPHY